گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر ولتر
فصل دوازدهم
فصل دوازدهم :آلمان باخ - 1715-1756


I -دورنمای آلمان

از ولتر سبکدل پاریسی نمی توان انتظار داشت که هنگام عبورازآلمان روح پاریسی با نشاطش را به درک تن، چهره، آداب، زبان، حروف گوتیک، موسیقی، و هنر آلمانیان آموخته کند. شاید او هرگز نامی از یوهان سباستیان باخ که در18 ژوئیة 1750 – هجده روز پس از ورود ولتر به برلین – درگذشت، نشنیده بود و محتملا این سخن (1748) هیوم را دربارة آلمان و مردم آن هرگز درجایی نخوانده بود: «کشور زیبایی است با مردمی سختکوش ودرستکار که هرگاه متحد شوند نیرومندترین کشور جهان را ... خواهند ساخت.»
آلمانیها، که در حدود 000’000’20 تن بودند، از بخت بلند فرانسه و انگلستان، هنوز متحد نشده بودند و در بیش از 300 ایالت، که عملا مستقل بودند، می زیستند. هریک از این ایالتها فرمانروایی خود مختار، دربار، سیاست، ارتش، مسکوکات، دین، و پوشاک جداگانه داشت. وضع و میزان رشد اقتصادی و اجتماعی این ایالتها نیز با هم تفاوت داشت و یگانه وجه مشترک آنها زبان، هنر، وموسیقی بود. شصت و سه امیرنشین آلمان، و در آن میان کولونی، هیلدسهایم ، ماینتس، تریر، شپایر، و وورتسبورگ به دست اسقفان اعظم ، اسقفان ، و رؤسای دیرها اداره می شدند. پنجاه و یک شهر این کشور، بویژه هامبورگ، برمن، ماگدبورگ، آوگسبورگ، نورنبرگ، اولم، و فرانکفورت – آم – ماین، «شهرهای آزاد»ی بودند که با رشته های سستی به امپراطوری مقدس روم پیوسته بودند.
هرگاه از زمینهای ساکس و باواریا بگذریم، بیشتر زمینهای آلمان به دست سرفهایی کاشته می شدند که قانوناً وابسته به زمین بودند و تقریباً از همه قوانین فئودالی قدیم تبعیت می کردند در 1750، از 8000 دهقان اسقف نشین هیلدسهایم 4500 تن سرف بودند فاصلة طبقات بسیار بود، ولی خاوندان با دستگیری از دهقانان در روزگار پیری و بینوایی

و شوربختی، با سرپرستی از یتیمان و بیوه زنان، و با حفظ نظم و صلح این فاصله را کوتاه می ساختند. شایستگی خاوندان اشرافزادة پروس در ادارة قلمرو خویش، و آمادگی آنان به اخذ شیوه های پیشرفتة کشاورزی زبانزد همگان بود.
پس از گذشت شصت و هفت سال از جنگ سی ساله، صنعت و بازرگانی آلمان از نابسامانی رهایی یافته بودند. لایپزیگ بزرگترین بازار مکارة اروپا بود؛ و حتی از نظر میزان فروش کتاب بر بازار مکارة فرانکفورت برتری داشت. فرانکفورت و هامبورگ در این قرن به مرحله ای از فعالیت صنعتی رسیده بودند که تنها پاریس ، لندن ، مارسی ، جنووا، ونیز، و قسطنطنیه با آن برابری می کردند شاهزادگان بازرگان هامبورگ از ثروت خویش نه تنها برای تجمل و خودنمایی استفاده می کردند، بلکه با شور و شوق از اپرا، شعر، و تئاتر نیز حمایت به عمل می آوردند. هندل نخست در هامبورگ نام آور شد، و کلوپشتوک این شهر را پناهگاهی برای خود ساخت. لیسنگ نمایشنامه نویسی هامبورگی خود را ، که گفتار هایی دربارة تئاتر هامبورگ است، در اینجا نوشت. شهر های آلمان آن روزگار، چون زمان ما، از نظر اداری پیشرفته ترین شهر های اروپا بودند.
بر خلاف فرانسه و انگلستان ، که شاهان آنها توانسته بودند نجیبزادگان را تابع حکومت مرکزی سازند، برگزینندگان، امیران، دوکها ، کنتها ، اسقفان و رؤسای دیرهای ایالتهای آلمان دست امپراطور را از اعمال قدرت واقعی در قلمرو فرامانروایی خویش کوتاه کرد، و اشراف پایین مرتبه را در دربارهای شاهانة خویش به خدمت درآورده بودند . این دربارها، چون شهرهای آزاد، مراکز هنری، و نیز حیات سیاسی آلمان بودند. ثروت خاوندان به سوی این شهرها دربارها روان بود و مصروف بنای کاخها، هزینه های گزاف، و جامه های فاخری می شد که ، در موارد بسیار، نیمی از قدرت شخصی به آنها بستگی داشت. ابرهارد لودویگ، دوک وورتمبرگ،در لودویگسبورگ (نزدیک شتوتگارت) در بار دومی با چنان طرحها و تزیینات باشکوه،به دست جی.اف.نته و دوناتو فریتسونی، بنا کرد(1704-1733) ، و آن را چندان با اثاثیة نفیس و آثار هنری گرانبها آراست که هزینة بنای این کاخ می بایست بر دوش رعایای لودویگ سنگینی کرده ، و آنان را گرفتار روزهای سخت و اندوهباری ساخته باشد . ساختمان قلعة برگ هایدلبرگ در قرن سیزدهم آغاز شد؛ در 1751، یک مخزن زیرزمینی آبجو بدان افزودند که گنجایش 185,000 لیتر آبجو داشت . درمانهایم،دوک کارل تئودور، در مدت درازی که به عنوان برگزینندة پالاتینا حکومت می راند(1733-1799) ، 35,000,000 فلورین برای تأسیس سازمانهای هنری و علمی ، موزه ها و کتابخانه ها ، و کمک به معماران، بازیگران، مجسمه سازان، نوازندگان، و آهنگسازان خرج کرد. شهر هانوور بزرگ و با شکوه نبود، ولی اپرایی باشکوه داشت که هندل را می فریفت . مردم آلمان ، مانند ایتالیاییان ، شیفتة موسیقی بودند.

مونیخ نیز اپرایی داشت که هزینة نگاهداری آن را از مالیات ورقبازی می گرفتند. اما دوک – برگزینندگان باواریا پایتخت خود را به داشتن معماری عالی نیز بلند آوازه ساخته بودند . ماکسیمیلیان امانوئل، پس از آنکه دوکنشین او در جنگ جانشینی اسپانیا به دست اتریشیان افتاد ، به پاریس و ورسای پناه جست و ، قبل از بازگشت به مونیخ، به هنر وسبک روکوکو دل بست . فرانسوا دو کوویلیه ، معمار جوان فرانسوی، که برای برگزینندة آینده ، شارل آلبر(کارل آلبرشت)، شاهکار روکوکوآلمان ، یعنی کاخ کوچک ولی معروف آمالینبورگ ، را در پارک نیمفنبورگ بنا کرد(1734-1739)، همراه ماکسیمیلیان به مونیخ رفت. داخل این کاخ ، برخلاف بیرون سادة آن ، پرآرایش است. «تالار آینه ها»ی گنبدوار و خیره کنندة آن دارای گچبریهای نقره ای رنگ آراسته به نقوش مشبک و آرابسک است ، و «اطاق زرد» با گچبری خیره کننده و طلایی رنگش ، که به سبک روکوکو است ، می کوشد تا با پیچیدگیهای طرح ساختمان همراهی و هماهنگی داشته باشد. یوزف افنر، به همان سبک پرآرایش ، ساختمان «اطاقهای امپراطوری» را در دوکنشین مونیخ آغاز کرد و کوویلیه آن را به پایان رساند.
کوویلیه در بیست سالگی، قبل از آنکه ذوق هنری فرانسویان را به حدکمال اخذ کند، فرانسه را ترک گفته بود. بنای «اطاقهای امپراطوری» در جنگ دوم جهانی ویران شد.
فردریک آوگوستوس اول («آوگوستوس نیرومند»)، برگزینندة ساکس ، نمی توانست از دوکهای مونیخ عقب بماند. وی با وجود اینکه با نام آوگوستوس دوم ، شاه لهستان ،به ورشو رفت (1697) اما فرصت آن را یافت تا از اهالی ساکس چندان مالیات بگیرد که شهر درسدن را «فلورانس کنارالب» بسازد و کلیه شهرهای آلمانی را وادارد که مبالغی را به هنر اختصاص دهند. لیدی مری مانتگیو در 1716 نوشت: «اینجا پاکیزه ترین شهر آلمان است . بیشتر خانه های آن نوسازند . کاخ برگزیننده بسیار زیبا است.» آوگوستوس با همان حرص و ولعی که صیغه بر می گزید، آثار هنری جمع می کرد. فرزندش، فردریک آوگوستوس دوم ، با گشاده دستی برای خرید اسبان و تابلوهای نقاشی پول خرج می کرد. فردریک آوگوستوس دوم ، به گفتة وینکلمان، «هنر را به آلمان آورد.» این آوگوستوس جوان در 1743 آلگاروتی را برای خرید تابلوهای نقاشی به ایتالیا فرستاد؛ و اندک زمانی پس از آن ، مجموعة تابلوهای نقاشی فرانچسکوسوم، دوک مودنا، را به بهای 000’100 سکوین(000’500 دلار؟) خریداری کرد؛ و در 1754 حضرت مریم سیستین ، اثر رافائل، را به قیمت بیسابقة 000’20 دوکات خرید. بدین سان، «گالری نقاشی» بزرگ درسدن به وجود آمد.
در 1718 ، اپرای زیبایی در درسدن به آسمان سربرافراشت. گروه بازیگران این اپرا می بایست در کار خود استاد بوده باشند ، زیرا از جمله جسارتهایی که هندل ، در سفر1719 به انگلستان ، مرتکب شد حمله به این گروه بوده است؛ و در روزگار یوهان هاسه، ارکستر این اپرا از بهترین ارکسترهای اروپا به شمار می رفت. در درسدن بود که چینی مایسن پدید آمد،

که داستان آن را به آینده وا می گذاریم. ماتائوس دانیل پوپلمان بیش از هر معماری در پایتخت ساکس آثاری به یادگار نهاده است. وی در فاصلة سالهای 1711 تا 1722 کاخ معروف تسوینگر را، برای بزمهای شاهانة دربار «آوگوستوس نیرومند» بنا کرد. این بنا دارای ستونها، طاقها، پنجره های زیبای واداشته، بالکانه ها، و قبه های نوک تیز به سبک باروک است. کاخ تسوینگر در 1945 بر اثر بمباران ویران شد، ولی دروازة باشکوه آن را با طرحی بدیع و نو بازسازی کردند. برای همین برگزینندة خستگی ناپذیر، گائتانوکیاوری، معمار رمی، هوفکیرشه (کلیسای دربار را) به سبک باروک ایتالیایی بنا کرد(1738-1751) ؛ این بنا نیز در جنگ جهانی دوم به سختی آسیب دید؛ و پس از جنگ، باموفقیت مرمت شد. تاریخ داستان رقابت و زورآزمایی جنگ و هنر است، و در این زورآزمایی، هنر نقش سیسوفوس را ایفا می کند.